بگذار مستت کند انگور نابِ زندگی

بیا قسمت کنیم دردی که داری! که تو کوچک دلی طاقت نداری

/

لیدی نون رو هیچ کس نمیشناخت. هیچ کسی جز من! چون فقط من تو آشفتگی هاش گفته بودم بشین برات چای بریزم . فقط من بودم که مث شازده کوچولو آبش داده بودم، براش تجیر گذاشته بودم . چون فقط من میفهمیدم کی دلش لرزیده . چقدر دلش لرزیده! کی ها حس کرده تحقیر شده! کی ها کوچک دل و بی طاقت شده! کی ها خسته شده از جنگیدن و قوی بودن! فقط من میفهمیدم معنی پشت این« خوب میشم» ها چیه! ما بودیم که خندیدیم ، گریه کردیم و تا دم دمای سحر بیدار موندیم!                            

فقط لیدی نون بود که ساعت ۱۱ شب تو اوج دیر شدن واسه خونه رفتن به من پیشنهاد میداد که برات بستنی بخرم!

فقط با‌اون بود که یه شب ساعت ۱۲:۳۰ تو خیابون تصادف کردیم و بارها در موردش حرف زدیم و خندیدیم!

لیدی نون رو فقط من میشناختم! فقط من! غیر از اون هم کسی من رو نمیشناخت! 

همیشه باید توی زندگی یه لیدی نون داشت!

نویسنده : انگور ۰ لایک:)
ماه نوشته
۰۵ ارديبهشت ۱۸:۲۳
من لیدی نون ندارم !
هیچ وقت دوست صمیمی نداشتم !!!!!
تنها دوستای من خانوادم هستن :))))
پاسخ :
خانواده خیلی خوبه . خیلی مهمه . اما فک کنم از یه جایی به بعد دیگه کافی نیس. حداقل اینطور بوده واسه من
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان