بگذار مستت کند انگور نابِ زندگی

شب ها با دلم حرف میزنم

/

بعضی از شب ها حس سقوطی بهم دست میده. سقوط به یه تنهایی مطلق... یه حس سردی که برخلاف خنکای شب خرداد خوشایند نیست... یه حس سرد میپیچه لای ملحفه و دست میکشه روی پوست بدنم. از وحشتش دنبال هم صحبت میگردم و فقط ادم با قلبش می تونه رک و پوست کنده سخن بگه. دست سردش چنگ میزنه به گلو و میپیچه لابه لای قطره های اشک، آویز میشه به حلقم و از راه نفسم به قلب میرسه. توی اون لحظه است که با ادم حقیقت انکار شده اش رو با دلش، با قلبش در میون میذاره و خودش از صدای خفه ای که میخوره به دیوارهای اتاق وحشت میکنه: بمیرم برات که قراره بشکنی بازم..‌.

نویسنده : انگور ۵ لایک:)
.Faber K 
۱۳ خرداد ۲۱:۲۰
شکستن... چقدر سخت دچارم :)
پاسخ :
:(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان