کی خودمان را در ویترین قرار داده ایم؟
دنیای زنانه بدون درخواست مردانه چطور می تواند باشد؟ همچنان خبری از لب ها و گونه های پروتز شده، اندام های مصنوعی شده خواهد بود؟ این واقعیت است که ما در طول تاریخ تماما در حال عوض شدن با خواسته های مردانه بوده ایم و زنانگی را با همین درخواست ها تعریف کرده ایم و نقش کمتری در هویت مردانگی داشته ایم! اما این سال ها این زنانگی های درخواست شده از مرزهایش فراتر رفته و دارد به فدا کردن سلامت و راحتی و ... میرسد . کی کفش های کتونی و لب های معمولی و چشم هایی به رنگ خودمان جایشان را عوض کرده اند؟! کی خودمان را عوض کرده ایم و در ویترین گذاشته ایم؟
کی چوب حراج به تنمان ، فکرمان و عقیده هایمان زدیم؟ کی تبدیل به کالا شده ایم برای عرضه در ویترین های رنگارنگ؟
آدمی مگر چیزی جز یک عقل و یک قلب زیر یک پوسته است؟ کی اهمیت پوسته را از اهمیت عقل هایمان و قلب هایمان فراتر برده ایم ؟ کی تصمیم گرفته ایم فکرهایمان باد هوا باشد و دست مایه ی بازی دیگران؟
زنانگی فقط پاسخ به درخواست های مردانه نیست! عقل و هوش و دانش و قلب ملاک زنانگی است! ملاک انسان بودن است...