بگذار مستت کند انگور نابِ زندگی

بغض...

/

بغض چسبیده بود ته گلویم. ته ته گلو... انگار که مستقیم گلو چسبیده باشد به قلب،  بغض چسبیده بود در    انتهای گلو و چسبیده بود قلب . مثل نان خشکی که گیر کند و گوشه هایش تماما گلو را خراشیده باشد .

بغضی که با آب هیچ اشکی پایین نرود...


 بشنوید زخم از روزبه نعمت اللهی:


دریافت
نویسنده : انگور ۲ لایک:)
mhds |:
۰۶ تیر ۱۱:۱۳
بغضی ک هرکاریش تموم نشه!
:(
آقاگل ‌‌‌‌
۰۶ تیر ۱۱:۲۸
هعییی هعییی

به قول اون بنده خدا:
خسته ام کاش کسی حال مرا می فهمید
غیر از این بغض که در راه گلو سد شده است...


پاسخ :
:(
ree raa
۰۶ تیر ۱۱:۵۲
:( گل جان مهربون، دعا میکنه واسه حال دلت ...


امان از این سیب های بزرگ گیر کرده... 
پاسخ :
امان امان.... دعا کن
پریســـآتیـــــس : )
۰۶ تیر ۱۲:۲۱
چیشده عزیزجان :( ؟
پاسخ :
غمگین شدم...
بای پولار
۰۶ تیر ۱۴:۳۹
کاش یه جا پیدا کنی و داد بزنی. از اعماق وجودت داد بزنی. تا شاید این بغض باز بشه.
پاسخ :
آخ داد زدن خیلی خوبه... بلند بلند داد بزنی... آخ آخ آخ...
خود اصل کاره رسما
فاطمه :-)
۰۶ تیر ۱۵:۵۴
:-( :-( :-( 
پاسخ :
:(
دلقــ ــک
۰۶ تیر ۱۷:۳۶
اهنگ خیلی ... :(
پاسخ :
خیلی :(
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان