بگذار مستت کند انگور نابِ زندگی

کاش بد نشود آخر این قصه ی بد

/


یکی از دوستام زیر عکس فوق العاده ی خودش توی اینستاگرام یه متنی نوشته بود که آدم همیشه تنهاست... از نظر من تاثیرات شبه همه ی این تنهایی ها...

من رو برد به یک سال پیش همین حدودا...

خسته و گریون با حال خراب یه پست گذاشته بود راجع به تنهایی و دنیای وحشت آور . اون شب من دنیام خوب بود و آروم . کسی که باید میبود بود و من به تمام روزهای فوق العاده ایمان داشتم ...

بهش پیام دادم و گفتم میخوام برات یه داستان بگم ! داستان درام کمدی تراژدی راز آلود ترسناکی که منتهی شده بود بودن اون کسی که باید . 

این کار رو میکردم برای کسایی که نا امید بودن و منتظر و از پا افتاده... که کسی که فکرش رو نمی کنی یه جا میاد برای موندن...

امشب تو اینستا میگشتم با آدمی که نیست و خیالی که هست و یه پایان باز برای داستان خودم...

و چقدر احتیاج داشتم که یکی بیاد و بگه میخوام برات یه داستان بگم ... از ادمی که اومد و رفت و برگشت...


*عکس از نت
نویسنده : انگور ۶ لایک:)
میم _
۲۱ آذر ۰۸:۲۴
این چیزا ادم محکمتر میکنه،واسه من که اینطور بوده
پاسخ :
کلا هر چیزی که نکشتت قوی ترت میکنه :)) 
این چیزا هم که بیشتر
ree raa
۲۱ آذر ۱۱:۱۸
به نظرت برگشت اتفاق خوبیه انگور؟
پاسخ :
من صبح کلی برات نوشتم و الان دیدم نیست :/ . برگشت توی اکثر مواقع خوب نیس اما بستگی داره به آدمش و علی الخصوص زمانش . من این اومد و رفت و برگشت رو بیشتر به خاطره ی نحوه ی پایانش نوشتم :)) اما خب میدونی برگشتن یه ادم اگه به معنی برگشتن به عقب باشه اصلا خوب نیس . من حداقل ادم رو به جلویی ام به برگشتن و بازسازی کردن یه چیز نصفه و نیمه اعتقاد ندارم . اما اگه ادمش ادم باشه اگه زمانش درست باشه برگشتن می تونه اتفاق خوبی باشه به این شرط که به چیز جدید و بهتر بسازی
پژال ..
۲۱ آذر ۱۶:۴۹
بنظرم شاید تحمل این روزا سخت باشه ولی اونی که رفت بهتره دیگه هرگز برنگرده..
پاسخ :
من که از روزهای تحمل ناپذیر خیلی وقته بیرون اومدم. اما خب نمی تونمم بگم اون بود که رفت . من همیشه داستانم پیچیده و رمز آلود کمدی تراژدی ترسناک بوده...
اما تو اکثر مواقع با تو موافقم 
ree raa
۲۱ آذر ۱۸:۱۳
چون آدمش آدمه،
تو این مورد ما، شاید بشه لااقل فرصت داد،امکان بهتر شدن هست


مرسی واسه حرفات، اروم شدم
پاسخ :
پس امیدوارم زمانشم برات زمان دریتی باشه و زود برسه اون زمان ^_^

قربانت :***
بای پولار
۲۱ آذر ۱۸:۱۸
هیچ حرفی ندارم برای این پستت.
چون نه اون آدمی هستم که بتونه این داستان رو برای کسی بگه و نه اینکه منتظر کسی هم و دلم شنیدن همچین داستانی رو می خواد برای آروم شدن...
پاسخ :
:)
Faber Castel
۲۴ آذر ۱۱:۴۰
چقدر دوست دارم منم یه داستان بگم،
از آدمی که اومد و رفت و هیچ وقت برنگشت :)
پاسخ :
واااااای فابر جان چقدر خوشحااااال شدم پیامت رو دیدم . دلمون تنگ شده برات کجایی آخه پس ؟؟؟؟؟؟؟؟ کجایی؟؟؟؟
میشه برای من تعریف کنی؟ من نیازمند داستانم حالا با هر پایانی...
Faber Castel
۲۵ آذر ۱۳:۱۲
منم خوشحالم که می بینمت
زیاد دور نیستم، زیر سایه همتونم
به نظر دورم ولی حواسم به همتون هست
زمان برگشتم خیلی نزدیک شده
بر می گردم با کلی حرف واسه گفتن
داستانم به چشم، یکی برات می گم :)
پاسخ :
چقدرررر خوووب که داری بر میگردی...
منتظرم پس ^_^
حامد عبدالهی
۲۹ آذر ۱۸:۴۰
من دوست دارم یکی بیاد تو گوشم داستانی رو بخونه که اومد و رفت و برگشت توش باشه. فعلا اومد و رفت توش بوده...
همه ما گاهی نیاز داریم به این داستانها...
ولی واقعا میخوام بدونم؛ محبتی که با تمام وجودت به یکی ابرازش کردی و قدرش رو ندونست، آیا ممکنه از کس دیگه ای دریافتش کنی؟ با اون رفتن همش فکر میکنم دیگه توی این دنیا نه هیچ ارزشی دارم و نه هیچ جایگاهی!
چون یه روز یکی بهم گفت، اگه چیز با ارزشی می بود، حتما می موند. خیلی دلم شکست... یعنی هیچ ارزشی نداشتم؟!
رفتن خیلی وقتا مهم نیست. مهم باوراییه که بخاطر رفتن از بین میره و یا دلیه که دیگه نمیتونه دل بشه و دل ببنده!
خیلیا رفتن رو ساده گرفتن. اگه جلوشونو بگیری، یه تیغ برمیدارن و میفتن به جون باورات و زندگیت و عشقت و تمام دار و ندارت! متاسفانه دیگه باوری برام نمونده!

یک روز این دلدادگیها باورم بودند
اما به یغما رفت آن ایمان...، خداحافظ

#کاظم_ذبیحی_نژاد
پاسخ :
ببخشید من چند وقتی هم گرفتار بودم هم حال خوبی نداشتم به اینجا هم سر نمیزدم . ببخشید که دیر دارم جواب میدم.
میدونی تو ارزش داشتی حتما اما لیاقت تو بیشتر از این حرفا بوده . کلا با اون جمله ی دوستت مخالفم . توی داستان منم اومد و رفت و رفتمه و یه انتظار برای آرامش پیدا کردن . و میفهمم این گم شدن باورها یعنی چی . اما خیلی مهمه خیلی مهمه که ادم بتونه باورهاشو درست بدست بیاره و خیلی سخته و من حسابی دارم براش تلاش میکنم که خودم و باورهام رو توش پیدا کنم تو هم باید سخت و حسابی تلاش کنی . و شاید راست بگن که یه روز یکی میاد که تمام اون ها از یادت بره و شاید انقدر قوی و بزرگ بشیم که دیگه رفتن ها یادمون نیاد
حامد عبدالهی
۰۳ دی ۲۱:۵۸
خواهش میکنم. من هم مدتی نبودم
جمله اون دوست درست بوده ولی نه کاملا. از دید اونی که رفته درست بوده و نه از دید دیگران و من و حتی خدا!
آره خیلی سخته. خیلی اوقات به درازای تمام عمرت طول میکشه. و این وقت تلف شده تو فکر کنم با هیچی جبران بشه!
بله اون که درسته. قانون جبران اینو میگه! کسانی که بیشتر سختی بکشن، بیشتر محبت رو دریافت میکنن و قلبشون مهربونتره. کسانی که فقط نامردی و رفتن رو بلدن، فقط تنهایی و بی وفایی نصیبشون میشه. در این شک نکنید!
پاسخ :
نمی دونستم قانون جبرانم داریم...
نمیدونم والا . فک نکنم یکی فقط نامردی و رفتن رو بلد باشه . اگه کسی باشه که فقط همینو بلد باشه که هیچی دیگه ... نظرتون کاملا درسته
Haŋɨ Hideen
۰۸ دی ۱۹:۵۰
خب دیگه همیشه اونی که باید باشه نیست :(
پاسخ :
اوهوم
Lady cyan ※※
۱۲ دی ۰۹:۵۴
پست اولت :(....
پاسخ :
هعی...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان