بگذار مستت کند انگور نابِ زندگی

کودک دم بخت، چند؟




او را که برای اولین بار دیدم 7 یا 8 سال داشت و به دلیل مهاجرت محروم از تحصیل بود! کوچک بود و پر از حس های کودکی که جایشان را به فریاد زدن کنار چهار راه ها برای کار داده بود. پر از خنده بود و پر از اشتیاق برای یادگیری...

تو را اینگونه به خاطر می آورم! با خنده هایت در زمان های کلاس های ورزشی و کاردستی ها و روبان های روی سر ! این روایت اول شخص مفردم از توست... تو را با اشتیاق اینکه بتوانی به مدرسه بروی به خاطر می آورم! نه امروزت را...

تو را مثل امروز تصور نمی کنم! چطور می توان تصور کرد؟ تویی را که هنوز اول شناختن خودت هستی ! از بلوغ و رشد و زنانگی چیزی نمی فهمی! چطور می توان تو را بر سر سفره ی عقد تصور کرد؟!

هر بار چشمانم را که می بندم توی 10 ساله را تصور می کنم، نمیشود! حالم بیشتر بهم میریزد! بازی می کردی؟ یا با گریه، زنجیر اجبار انداخته اند؟ یا ... نمی خواهم درگیر سیاه نمایی شوم که خود این واقعیت از هر چیزی سیاه تر است!

 

حقوق کودکان در ازدواج زودرس کاملا نادیده گرفته میشود. ازدواج زودرس کودکان نه تنها با بدترین مشکلات از نظر فردی برای کودک همراه است، بلکه آسیب های اجتماعی آن بسیار فراتر از آسیب های فردیست!

حقوق کودکان را نه اندیشه ی اسلامی و نه قانون، رعایت می کند ! پس چه کسی باید محافظ کودک و حافظ جامعه باشد!؟


حدود 17 درصد دختران در ایران قبل از 18 سالگی ازدواج می کنند، که بسیاری از افراد نظیر مهاجرین و یا ازدواج های غیر رسمی ( که این دو آمار بسیار زیادی را دارا هستند) در این 17 درصد به شمارش نمی آیند.

به صورت خلاصه از دیدگاه فردی و اجتماعی اهمیت موضوع را بیان می کنم:

ازدواج کودکان، خود زایمان های زودرس را به دنبال خواهد داشت . برای دخترانی که جسمشان تحمل این همه فشار را ندارد، نتیجه ی آن یا سقط جنین و یا افزایش مرگ و میر نوزادان و مادران(کودکان؟) و افزایش شدید بیماری های جنسی و ایدز و هپاتیت است. علاوه بر این، ازدواج زود رس به دلیل عدم تکامل و عدم آمادگی کودک چه از لحاظ جسمی و جنسی و چه از لحاظ روانی، می تواند به ایجاد خشونت در این کودکان منجر شود. همچنین ممکن است ازدواج کودک به" کودک مطلقه" و یا "کودک سرپرست" منجر شود.


از بعد اجتماعی تر می توان به گسترش فقر زنانه اشاره کرد. و این زنانگی فقر خود می تواند تبعاتی همچون فحشا ، اعتیاد و ... را دامن بزند. و نتیجه ی واضح تر از آن زاد و ولد فقر فرهنگی، فقر مالی و بی کارکرد سازی جامعه است...


مسئولیت حقوق کودکان بر کیست؟ حقوق کسی که نمی تواند از خود دفاع کند . نمی تواند خود را ابراز کند!متهم ردیف اول خانواده است؟

به شخصه فکر میکنم برای بررسی هر معضل باید به صورت زنجیره به آن نگاه کرد. دختری که خود در 10 سالگی به بهایی میلیونی فروخته شده، سواد را فرا نگرفته، فرهنگی از جامعه یا خانواده به ارث نبرده، مهارتی یاد نگرفته و ... ، به اجبار بچه دار شده و به صد اجبار دیگر فرزندش را در 10 سالگی شوهر میدهد... “   این زنجیره ای است که واقعا نمی دانیم چه کسی را باید متهم و چه کسی را باید قربانی دانست!

در کنار این ها نهادهای مربوطه ی دیگری هم دوشادوش قرار میگیرند!آقایان آموزش و پرورش! آقایان شهرداری!آقایان بهداشت و درمان! آقایان قانون گذار! و ما...! مایی که از کنش و واکنش های اجتماعی افتاده ایم تا کلاهمان را باد نبرد اما رخت و لباس جامعه انقدر به باد رود تا خودش بماند و عورتش!

همچنان مشکلم بخت بد و تلخی ایام نیست؟؟؟؟

 

 

نویسنده : انگور ۱۱ نظر ۲ لایک:) |

برج میلاد...

همچنان باز برج میلاد منتظریم...

نویسنده : انگور ۱۲ نظر ۴ لایک:) |

17 خودکشی دانش آموزی


خبر کوتاه و هولناک بود! خودکشی 17 دانش آموز در یک سال اخیر!

در حد یک جامعه شناس نمی توان به شرح و بسط موضوع از چرایی اقدام به خودکشی گرفته تا تاثیرات آن بر جامعه پرداخت، چرا که نه دانشش را دارا هستم و نه تجربه اش را! اما در مقام یک شهروند نمی توان این خبر را شنید و از آن به سادگی گذر کرد!

نزدیک به 1/5خودکشی در هر ماه . تازه اگر از موارد ناموفق و گزارش نشده آن صرفه نظر کنیم ! آمار باید بالاتر از این ها باشد ! آن هم نه در گستره ی جامعه . فقط در قشر دانش آموزان . برای واضح تر شدن عمق فاجعه و زوایای امر باید توجهتان را به خود کلمه ی دانش آموز جلب کنم! هر چند که مقامات آموزش و پرورش مخالف استفاده از واژه ی دانش آموز باشند و اصرار بر استفاده از کلمه ی نوجوان داشته باشند (رجوع به روزنامه وقایع الاتفاقیه در دی ماه 94) باز هم بر کسی پوشیده نیست که نقش اصلی تربیت و رشد فرد از بدو تولد و در ادامه ورود به جامعه، تا رسیدن به سن قاونی را خانواده و آموزش و پرورش ایفا می کنند . نقشی که باید توام با تربیت و پرورش، کنترلگر و حمایتگر باشد....

(مابقی را در ادامه مطلب بخوانید)

نویسنده : انگور ۹ نظر ۲ لایک:) | | ادامه مطلب

کودک سر چهار راه من

اگر در اینستاگرام دیده باشید، عکس های دو هزار تومانی هم حتما به چشمتان خورده است! جمع کردن هزینه برای خرید هدیه برای کودکان کار ! این حرکت بسیار خوب، پسندیده و بسیار دلنشین است ! یک حرکت مردمی خوب... از آن حرکت ها که کمتر دیده میشود!

اما واقعا کمک به این بچه ها با خریدن هدیه تمام میشود؟ آیا رسالتمان را انجام داده ایم و حجت بر این دنیای سیاه تمام شده؟

نه!

یک نه بسیار بلند و قاطع!

من چندین سال با این کودکان کار کرده ام! با آن ها درس خوانده ام! خندیده ام! و بارها و بارها گریسته ام!

با دوستام بسیار زیادم، شب های سرد زمستان چهار راه به چهار راه لباس گرم داده ام! شب های قدر کیسه کیسه آذوقه برده ام در خانه هایشان! 

شب ها به یادشان خوابیده ام! و شب ها از غمشان چشم روی هم نگذاشته ام!

حتی در تئاتر خیابانی ای نقش آن ها را بازی کرده ام!

در چهار راه ها، در کوره پز خانه ها، در خیلی از جاهایی که حتی نمیدانید وجود دارد، خندیده ام، خندانده ام و بازی کرده ام! اجرا رفته ام! و چه اشک هایی پاک کرده ام!

باور کنید نفس من از هدیه کردن دو هزار تومانی در نمی آید! 

باور کنید حجتمان با این کار ها تمام نمیشود!

باور کنید این کارها هیچ کدامشان گلستان نمی کند این آتش سوزان را!

باور کنید سهم ما فقط هدیه کردن هزار تومان و ده هزارتومان و صد هزارتومان نیست!

این حرکت شروع فوق العاده ای است اما اتمام کار نه...

احساس مسئولیت کردنِ تک تکمان در قبال این جامعه ، شاید تنها هیزمی کم کند از این آتش! آتشی که من سوختن خیلی ها را در آن دیده ام!

باور کنید نجات یک کودک، نجات یک نسل است...

و کودک را تنها نبینید، کودک هر چه هست، ریشه در خانواده اش دارد و به نجات خانواده فکر کنید! هر خانواده چند کودک و چند نسل...


اگه هر کدوم هر سوالی راجع به این حرفا که زدم داشتین بپرسین تا جایی که بدونم جواب میدم!
نویسنده : انگور ۹ نظر ۳ لایک:) |

کی خودمان را در ویترین قرار داده ایم؟


دنیای زنانه بدون درخواست مردانه چطور می تواند باشد؟ همچنان خبری از لب ها و گونه های پروتز شده، اندام های مصنوعی شده خواهد بود؟ این واقعیت است که ما در طول تاریخ تماما در حال عوض شدن با خواسته های مردانه بوده ایم و زنانگی را با همین درخواست ها تعریف کرده ایم و نقش کمتری در هویت مردانگی داشته ایم! اما این سال ها این زنانگی های درخواست شده از مرزهایش فراتر رفته و دارد به فدا کردن سلامت و راحتی و ... میرسد . کی کفش های کتونی و لب های معمولی و چشم هایی به رنگ خودمان جایشان را عوض کرده اند؟! کی خودمان را عوض کرده ایم و در ویترین گذاشته ایم؟

کی چوب حراج به تنمان ، فکرمان و عقیده هایمان زدیم؟  کی تبدیل به کالا شده ایم برای عرضه در ویترین های رنگارنگ؟

آدمی مگر چیزی جز یک عقل و یک قلب زیر یک پوسته است؟ کی اهمیت پوسته را از اهمیت عقل هایمان و قلب هایمان فراتر برده ایم ؟ کی تصمیم گرفته ایم فکرهایمان باد هوا باشد و دست مایه ی بازی دیگران؟

زنانگی فقط پاسخ به درخواست های مردانه نیست! عقل و هوش و دانش و قلب ملاک زنانگی است! ملاک انسان بودن است...

نویسنده : انگور ۸ نظر ۴ لایک:) |
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان