بگذار مستت کند انگور نابِ زندگی

امشب بشنویم از... ژاک برل

این یه آهنگ فوق العاده ی فرانسویه به اسم ترکم نکن از ژاک برل

یکی از بهترینای تاریخ:💙

آهنگی که کلی از نامدارهای کلاسیک تاریخ خوندنش💜

 


دریافت

نویسنده : انگور ۲ نظر ۰ لایک:) |

بی قرارم... بی قرار روی تو

میدونم دلواپس بودن خیلی دیگه خوب نیست و تا میشه سعی کنین کمتر جز دلواپسان باشین... اما من امروز بی قرار بودم تمام روز ! سر خودمو گرم کردم یا از اون خواب های ظهر دلچسب بهاری داشتم، اما در تمام مدت دلم بی قرار بود، کلی هی خودشو تند تند می کوبوند به قفسه ی سینه ام!

بعضی وقتا توی انتهای روز باید خودت رو بشونی یه گوشه ،لبخند بزنی و بگی:

بیا بشین، بسه دیگه بی قراری، بشین برات یه چای پر رنگ خوش طعم بریزم!!!

.

پ.ن: شما ها هم مث من هر وقت بی قرارین فک می کنین قراره یه اتفاقی بیوفته؟ یا فقط من اینطوریم؟ :/

نویسنده : انگور ۰ نظر ۰ لایک:) |

امروز چی گوش بدیم؟

امروز بشنوید *نگاه*  از علیرضا قربانی💜

از آلبوم دخت پری وار:

 

 

 

دو هزار چشم غمگین به دو چشم واله گشته
به جهانِ جان رسیدم، غزلم ترانه گشته
 
تو روان به خواب شهری، من از این خیال ترسان
مگریز از خیالم، مگریز، رو مگردان!
 
می‌خواهمت بمان! می‌جویمت مرو!
سرگشته ام چو باد! می‌خواهمت بمان!
 
به کجا مرا کشانی که نمی‌دهی نشانم؟
به جز این دگر ندانم که تو جانِ این جهانی
 
اگر از غروب رویت هوسم کند شکایت
و گر این خیال واهی بَرَد از سرم هوایت
 
دگرم روا نباشد که نظر کنم به سویی
ببرد خیال، من را، ز جنون به جستجویی

 

من و گونه های خیسم ، به امید شانه هایت

 

به فسون ماه ماند، شب سرد انتظارت
 
هوس از تو جان بگیرد! به که گویمت چه بودی
مگر از تو دل ربودم؟ که من از منم ربودی!
 
به نگاه پر ز مهرت، قسمت دهم به باران
من و قبله گاه چشمت، دو هزار چشم گریان
 
می‌خواهمت بمان! می جویمت مرو!
سرگشته ام چو باد! می خواهمت بمان
 
پ.ن۱: بهم آهنگ هایی که دوست دارین رو معرفی کنین 😊
پ.ن ۲: می تونین همین شعر رو هم گوش بدین با خوانش آقا صابر جان ابر در آلبوم *در شعله با تو رقصان*
نویسنده : انگور ۲ نظر ۰ لایک:) |

عشق سالهای وبا

از اول هم میدانستیم که روزی بالاخره راه هایمان از هم جدا میشود و ما دور میشویم . تو سرت را به کتاب ها و نوشتن گرم می کنی و من هم سرم را به مداد رنگی ها و خرده کاغذ ها... 

میرویم و زندگیمان را می کنیم ،من سعی می کنم دلم تنگ نشود و تو سعی می کنی حسرت نخوری...

گاه گاهی کسی را میبینم که در انقلاب شکل تو راه میرود... بوی تو را میدهد...

شکل تو کیفش را میگیرد و خم میکند شانه های افتاده اش را...

اما تو احتمالا از انقلاب، از آن خیابان های باهم بودنمان، از این شهر، از این کشور رفته ای...

من زندگی خودم را میروم ، شاید ازدواج میکنم ...

ساعت ها پای تلفن راجع به رنگ لباس فلانی و مبلمان تازه ی بهمانی حرف میزنم ... کادوی ولنتاین میگیرم و به انگشتر تازه‌ی آن یکی فلانی حسادت میکنم ... کتلت میپزم و پارک میرویم ...و یادم نمیوفتد چقدر با هم این را مسخره میکردیم‌، چقدر تاسف میخوردیم به حال اینقدر کارهای باطل!

شاید بچه دار شوم و لابد یکی از همان اسم های عجیب غریب رویش میگذاریم که هر کس رسید از رنگ‌صورتی یا آبی لباسش بفهمد دختر است یا پسر! و در تمام این مدت به یادت نمی افتم ! 

بعد که فرزندم بزرگ شد وقتی که دلش به هوای خنده های کسی لرزید، از من راجع به دوست داشتن میپرسد ! و آن موقع من یاد تو خواهم افتاد ، باز هم دلم خواهد لرزید و لبخندی میزنم و میگویم: مادر، من در زمان وبا عاشق شدم!!!

نویسنده : انگور ۱ نظر ۱ لایک:) |

هوا هوا هوا...


پاشین برین بیرون از خونه ! استفاده نکردن از این هوا مثل اینه که با شاتگان ام۲۶ به خودتونن شلیک کرده باشین!!!!

انگار به هوا چند درصد الکل ناب اضافه کردن 💙😍💙😍💙😍💙

هوا شدیدا انگوریه

نویسنده : انگور ۰ نظر ۰ لایک:) |

او

هرکس در زندگیش یک *او* دارد! اویی که پیدایش کرده، اویی که مانده است، اویی که رفته،اویی که دل تنگش میشود ، اویی که برایش انتظار کشیده ، جنگیده ، گریسته ، به یادش حافظ خوانده...

اوی من *عزیز جونی* ه. برایش جنگیده ام ، به دستش آوردم، خوانده ام ، بوسیده ام ،... و رفته!

هر دو رفته ایم و دلم همیشه برایش تنگ میشود... تنگ برای خیلی چیزها...

نویسنده : انگور ۰ نظر ۰ لایک:) |

چرا وبلاگ؟

اینو باید پست اول می نوشتم اما حالا هم فرقی نداره...قبلا زیاد وبلاگ نوشتم . وقتی وبلاگ مینویسی خودتی! تعارف نداری! راحتی!

نه حرف گیر کرده داری ، نه حرف نزده! نه کسی ناراحت میشه ، نه سنگین میشه رو سینه ات!


نویسنده : انگور ۱ نظر ۱ لایک:) |

من از سیگار خوشم نمیاد همچنان اما...

هیچ از سیگار خوشم نمیاد ، کشیدن سیگار فقط بهم حیرون موندن توی راهرو بیمارستان رو برای قلب پدر داده!

هیچ دلم نمیخواست تو هم یه روز اینطور بشی منم حیرون بمونم!

اما الان هر کس سیگار میکشه ازش میخوام بده من دو تا پک بهش بزنم! 

نمیخوام حیرون خودم بمونم ، اما لامصب عین این میمونه که انگار باز دارم می بوسمت!

نویسنده : انگور ۱ نظر ۱ لایک:) |
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان