بگذار مستت کند انگور نابِ زندگی

فوتبالی برای صلح


 

به قولی فوتبال مذهب هزاره ی سوم است که در شکل عالی خود می تواند یک فعالیت اجتماعی، یک سیاست صلح اندیش و یک هنر بی رقیب باشد که همدلی، دوستی، عدالت، امنیت و جوانمردی به همراه می آورد.

در هفته ی گذشته تا فردا (جمعه ) ایران شاهد یک لیگ فوتبال در عالی  ترین شکل خود است. در کنار لیگ فوتبال آلوده شده ی امروزمان و به قول جمله ی معروف آقای کربکندی این فوتبال کثیفِ کثیفِ کثیف... شاهد بینظیرترین نوع از فوتبال خواهیم بود . فوتبالی که در آن تمام موارد انسانی تجلی پیدا میکند که مهمترینشان نمود عدالت در سطح اجتماعی و آزادی و برابری است .

زنان در کنار مردان به ورزشگاه میروند تا مشوق کودکانی باشند که حق آن ها بازی و کودکی است نه کار کردن و محروم بودن از حق تحصیل....

 در اینجا مرزهای مرد بودن و زن بودن، مرزهای جغرافیایی،  مرزهای دینی و مذهبی ، مرزهای طبقات اجتماعی در کار نخواهند بود. زن و مرد، پولدار و فقیر، مسلمان باشیم یا مسیحی، شیعه باشیم یا  سنی، ایرانی باشیم یا افغان، کرد باشیم یا بلوچ... همه برای تشویق این نان آوران کوچک گرد می آییم  .     

لیگ پرشین جمعیت امام علی با حضور 35 تیم از مناطق محروم و معضل خیز ایران در حال برگزاری است و فردا شاهد فینال آن در زمین ورزشی شماره 3 دانشگاه تهران ،در سه رده ی نونهالان، نوجوانان و جوانان خواهیم بود...


برای حمایت و اطلاعات بیشتر می توانید به لینک های زیر مراجعه کنید:


عکس از سایت باشگاه پرشین:  http://persian.sosapoverty.org                 

+لینک تلگرام اضافه خواهد شد

نویسنده : انگور ۶ نظر ۲ لایک:) |

تصور کن ایرانی رو بدون گرسنگی...

« خدا را! خدا را! درباره یتمیان؛ مبادا گاه سیر و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضایع گردد»

امام علی ( ع )


دمای هوا رو اگه اندازه میگرفتی تا 50 درجه هم میرسید. آسمون رو که نگاه میکردی فقط لوله های دودکشی قمیر ها رو میدیدی و آفتاب خردادی که از پس کله ات مغز سرت رو نشونه رفته بود. آفتاب داغ و خستگی و هلاک شدن از گرما و روزه ی بی سحری ... همه اینا دست به دست هم داده بودن برای شکست روزه برای تنی که هلاک یه جرعه آب بود... . اینجا روزه باشی یا نباشی برای مردمش فرق نداره !

 اینجا مردم سالی به 12 ماهشو روزه ان و لقمه ی توی سفره شون رو فقط دستمزد بابای کارگر فصلی روزمزد تعیین میکنه... میدونی که تو این اوضاع که کار هم نیس....

وقتی میگم اینجا، منظورم کوره پز خونه ی اطراف تهرانه که رفته بودیم شناسایی...                     

*اما شناسایی چیه؟                                 

17ساله که جمعیت امام علی شب های قدر میره محله های محروم تا یک ماه بدون گرسنگی بسازه.امسال این حرکت بزرگتر از سال های قبله و هدف، پخش 10000 تا کیسه ی مواد غذایی شامل مایحتاج 30 روزه است. نه فقط تهران ! بلکه در سرتاسر کشور! 

برای این هدف، تمام خانواده ها و محله ها از اول ماه رمضون در حال شناسایی شدنن و یه جمعیت بسیار بزرگ بسیج شدن برای این هدف بزرگ ...


*چه جوری میشه کمک کرد؟

برید توی سایتی که توی عکس هست و یا توی گوگل سرچ کنین کوچه گردان عاشق. هرکس هرچقدر دوست داره می تونه سهیم باشه در خرید اقلام کیسه ها...

همچنین می تونین برای پخش و یا بسته بندی فعالیت حضوری داشته باشین.


*چطوری حضور داشته باشیم؟

6 تیر مصادف در همایشی در مرکزهمایش های برج میلاد کنار هم جمع میشیم برای بستن پیمان برای کمک به محرومین و نیمه شب به سمت محلات حرکت می کنیم و تا سحر قراره عاشقانه کوچه گرد بشیم. برای افرادی که تهران نیستن می تونن از طریق روابط عمومی جمعیت ، پیگیری کنن که در شهر خودشون مراسمی برگذار میشه یا نه...


تصور کنین یه روزی هیچ گرسنه ای نباشه

تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته...


بیاین منتظریم ^_^



نویسنده : انگور ۹ نظر ۲ لایک:) |

کودک سر چهار راه من

اگر در اینستاگرام دیده باشید، عکس های دو هزار تومانی هم حتما به چشمتان خورده است! جمع کردن هزینه برای خرید هدیه برای کودکان کار ! این حرکت بسیار خوب، پسندیده و بسیار دلنشین است ! یک حرکت مردمی خوب... از آن حرکت ها که کمتر دیده میشود!

اما واقعا کمک به این بچه ها با خریدن هدیه تمام میشود؟ آیا رسالتمان را انجام داده ایم و حجت بر این دنیای سیاه تمام شده؟

نه!

یک نه بسیار بلند و قاطع!

من چندین سال با این کودکان کار کرده ام! با آن ها درس خوانده ام! خندیده ام! و بارها و بارها گریسته ام!

با دوستام بسیار زیادم، شب های سرد زمستان چهار راه به چهار راه لباس گرم داده ام! شب های قدر کیسه کیسه آذوقه برده ام در خانه هایشان! 

شب ها به یادشان خوابیده ام! و شب ها از غمشان چشم روی هم نگذاشته ام!

حتی در تئاتر خیابانی ای نقش آن ها را بازی کرده ام!

در چهار راه ها، در کوره پز خانه ها، در خیلی از جاهایی که حتی نمیدانید وجود دارد، خندیده ام، خندانده ام و بازی کرده ام! اجرا رفته ام! و چه اشک هایی پاک کرده ام!

باور کنید نفس من از هدیه کردن دو هزار تومانی در نمی آید! 

باور کنید حجتمان با این کار ها تمام نمیشود!

باور کنید این کارها هیچ کدامشان گلستان نمی کند این آتش سوزان را!

باور کنید سهم ما فقط هدیه کردن هزار تومان و ده هزارتومان و صد هزارتومان نیست!

این حرکت شروع فوق العاده ای است اما اتمام کار نه...

احساس مسئولیت کردنِ تک تکمان در قبال این جامعه ، شاید تنها هیزمی کم کند از این آتش! آتشی که من سوختن خیلی ها را در آن دیده ام!

باور کنید نجات یک کودک، نجات یک نسل است...

و کودک را تنها نبینید، کودک هر چه هست، ریشه در خانواده اش دارد و به نجات خانواده فکر کنید! هر خانواده چند کودک و چند نسل...


اگه هر کدوم هر سوالی راجع به این حرفا که زدم داشتین بپرسین تا جایی که بدونم جواب میدم!
نویسنده : انگور ۹ نظر ۳ لایک:) |

دلقک بودن حرفه ی من است ...

شما احتمالا من را دیده اید ! یک روز شاید بی آنکه هم را بشناسیم از کنار هم رد شده ایم! شاید من را با یک زرافه دیده اید که در یک پاکت بزرگ‌جایش دادم و دست ها و پاهای درازش از پاکت بیرون مانده! راستش را بخواهید این زرافه روزی که دوچرخه سواری میکرده گردنش به رنگین کمان گیر کرده و تمام خال هایش ریخته!!!!

یا‌ممکن است من را با یک بچه فیل قرمز رنگ دیده باشید! فیل‌قرمز روزگاری در تابلوی عکس‌بچه ای بوده و یک شب که در جنگل پشت سرش‌ بازی میکرده راه رو گم کرده و یادش رفته به قاب برگرده!!!!

یا شاید هم من را با فرحناز در مترو دیده‌باشید که دارد یک بند سر من غر میزند!!!!

شاید من را همراه یک درخت ... با یک‌عروسک‌شهر موش ها... غرق در لباس های رنگی رنگی...به شکل یک پیرزن و یا غیره، دیده باشید!!!

همه این ها چند سالی است که شغل من است! شغل من در یک روز در هفته! شغل من در بیمارستان مفید، مرکز طبی کودکان، بیمارستان بهرامی یا روستاهای اطراف تهران و ... .

چیزی که نه تنها خجالت نمیکشم از گفتنش ، بلکه کلی هم خوشحالم میکند! راستش را بخواهید قرار بود یک چالش راه بیندازم برایتان، مثل چالش هایی که خنده وانه برای آدم های معروف میگذارد که چیکار میکنی تا یکی خوشحال بشه؟! ما آدم های معروفی نیستیم اما می توانیم کارهای ساده ای کنیم برای حال بهتر آدم ها! میخواستم برایتان این چالش را بگذارم و از همه دعوت کنم تا در وبلاگ هایشان از دوستان خودشان دعوت کنند و بنویسند چه کاری می کنند برای خوشحالی آدم ها!!

منم را زیرش اضافه کنند تا ببینم ^_^ 

میخواستم بنویسم قاعدتا این حرکت مثل پیام های تلگرامی نخواهد بود که اگر آن را قطع کنی هزار درد و مرض شاید برایتان اتفاق بیوفتد و یا اگه برای ۱۰ نفر بفرستی امشب به یک باره خوشبخت خواهی شد! هیچ کدوم از این اتفاق ها نمیوفته! اما اگه ادامه دهنده زنجیر‌باشی دست کم میشه امیدوار بود که یه کم دنیا جای بهتریه برای زندگی! دست کم حالت بهتره ...حالمون بهتره ...

اما بیخیال دعوت شدم . فک کردم این کار از من خیلی بزرگتر خواهد بود! اما اگه میشه به نظرتون بیاین انجامش بدیم! 

فعلا به همین بسنده می کنم که ...

من یک دلقک بیمارستانی ام ...

نویسنده : انگور ۱۱ نظر ۳ لایک:) |
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان